خلاصه: مدیریت به سمت بالاسریها برای موفقیت حرفهای بسیار مهم است و شامل ارائه بهروزرسانیهای وضعیت، ضرورت ارجاع مسائل، و تطبیق اهداف تیم با اولویتهای مدیریت. در این بلاگ پست استراتژیهای مؤثری برای مدیریت بالاسریها ارائه میدهم.
مدیریت بالاسریها چیست؟
مدیریت بالاسریها یک مهارت حیاتی در هر محیط حرفهای است، بهویژه در محیطهای پویا مانند شرکتهای فناوری. این مهارت شامل حفظ ارتباط مؤثر با مدیریت، درک اولویتهای آنها و اطمینان از هماهنگی اهداف تیم شما با اهداف کلی سازمان است.شخصا، در فعالیت کاری که داشتم این فرصت رو داشتم که بتونم با مدیران بینظیری کار کنم و اعتمادشون رو جلب کنم، در این مقاله به استراتژیهایی که بنظرم موفق بودند میپردازم.
اهمیت ارتباط منظم
یکی از اصول مدیریت بالاسریها، برقراری ارتباط مداوم و منظم با مدیریت است. این ارتباط شامل درک انتظارات آنها و اطلاعرسانی منظم درباره پیشرفت پروژهها یا محصولات است.
بهروزرسانیهای وضعیت
در ابتدا، بسیاری از کارمندان ممکن است ارائه گزارشهای منظم را بهعنوان کاری کماهمیت تلقی کنند. اما این بهروزرسانیها نقش مهمی در آگاهسازی مدیریت از وضعیت کار و چالشهایی که با آن روبرو هستید، ایفا میکنند.
در تجربه من، در اوایل کارم، علاقهای به نوشتن این بهروزرسانیها نداشتم. اما با پیشرفت به نقشهای رهبری، متوجه شدم که این گزارشها ابزار ارزشمندی برای مدیریت هستند. در واقع مهمترین دغدغهی مدیران سازمان اطمینان از این است که کارها طبق برنامه پیش میرود و لازم است اطلاعاتی که بیانگر این موضوع هست را در اختیارشان قرار داد.
برجسته کردن موفقیتها
برقراری ارتباط مداوم درباره موفقیتها بسیار مهم است. اتکا به گزارشهای دورهای یا شاخصها کافی نیست، چرا که مدیران اغلب مسئولیتهای متعددی دارند و ممکن است جزئیات را فراموش کنند. جلسات منظم یکبهیک میتواند فرصتی برای نمایش دستاوردهای تیم و تأثیرگذاری باشد. دستاوردهای شما ارزشمند هست و لازمه که یادآور بشید که چه اقداماتی انجام دادید.
ضرورت ارجاع مسائل
یکی دیگر از جنبههای مهم مدیریت بالاسریها، شناسایی زمان مناسب برای ارجاع مسائل و چالشها به مدیریت است. گاهی اوقات، اعتماد به تواناییهای خود برای حل مشکلات، ممکن است باعث شود که این مشکلات را به اشتراک نگذارید. من در ابتدای مسیر حرفهایم این موضوع را یک نقص میدانستم. البته، هنوز هم گاهی همینطور است و این موضوع باعث میشه که استرس بیاندازهای تجربه کنم چون واقعا توانایی حل اون مسئله برای من وجود نداشته.
بیان چالشها
من، اغلب در بیان مشکلات تردید داشتم، زیرا فکر میکردم میتوانم به تنهایی آنها را حل کنم. اما این رویکرد میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. با به اشتراک نگذاشتن چالشها، فرصت دریافت حمایت و راهنمایی از مدیریت را از دست میدادم.
همتراز کردن با اولویتهای مدیریت
برای مدیریت بالاسریها، ضروری است که پروژههای تیم خود را با اولویتهای مدیریت، بهویژه مدیران ارشد مانند مدیرعامل، همسو کنید. این فرآیند شامل دو بخش است:
شناخت دغدغههای مدیریت
درک نگرانیهای مدیریت و ارائه راهحلهایی برای کمک به آنها بسیار اهمیت دارد. این امر مستلزم ارتباط مداوم و پذیرش بازخوردهای آنهاست.
تطبیق اهداف تیم
پس از درک اولویتهای مدیریت، باید اهداف تیم خود را مطابق با آنها تنظیم کنید. این ممکن است شامل تغییر در استراتژیها یا تمرکز بر پروژههایی باشد که اهداف کلی سازمان را پشتیبانی میکنند. برای این کار من همیشه تلاش میکردم که تا جای ممکن از استراتژی سازمان و اهداف کلیدی که در کل سازمان داریم مطلع باشم و نقشی که تیم ما در تحقق آن ایفا میکنیم را شفاف کنم.
پیمایش در پویاییهای سازمانی
در سازمانهای بزرگ، تغییر در اولویتها میتواند به سرعت رخ دهد و لازم است انعطافپذیر باشید. درک چشمانداز سازمانی و انگیزههای مدیریت میتواند در این تغییرات به شما کمک کند.
حفاظت از تیم
گاهی اوقات مدیریت ممکن است پروژههایی را اعلام کند که نیاز به مشارکت تیم دارد، حتی اگر نقش تیم حداقلی باشد. در چنین مواقعی، باید بررسی کنید که آیا مشارکت تیم شما واقعاً به موفقیت این پروژه کمک میکند یا خیر. اگر نه، بهتر است تیم خود را از حواسپرتیهای غیرضروری محافظت کنید و در عین حال تعهد خود به اهداف سازمان را نشان دهید.
نتیجهگیری
تسلط بر هنر مدیریت بالاسریها فرآیندی مداوم است که نیاز به ارتباط مؤثر، توانایی ارجاع چالشها و همسویی با اولویتهای مدیریت دارد. با پیادهسازی این استراتژیها، حرفهایها میتوانند روابط خود با مدیریت را بهبود بخشند، به موفقیت تیم کمک کنند و در نهایت مسیر شغلی خود را پیش ببرند. به یاد داشته باشید، مدیریت بالاسریها تنها برای آسانتر کردن کار مدیر شما نیست، بلکه برای ایجاد محیطی مشترک است که در آن شما و مدیریت بتوانید با هم رشد کنید.
نویسنده
مرتضی نادری // همبنیان گذار اینوویژن