چگونه کنجکاوی میتواند مسیر شغلی را در مدیریت محصول تغییر دهد.
شروع مسیر به عنوان مدیر محصول میتواند ترسناک باشد، بهویژه زمانی که با چندین مهندس نرم افزار، دانشمند داده (دیتا ساینتیست) یا دیگر افراد در حوزههای بسیار تخصصی کار میکنید. بهعنوان مثال، دانشمندان داده اغلب با معادلات پیچیده و تعداد زیادی از کلمات تخصصی کار میکنند که در نگاه اول میتواند به دیگران احساس ناکافی بودن بدهد. چنین تصوری باعث میشود که بین مدیران محصول و این افراد متخصص، فاصلهای غیرضروری ایجاد شود که مانع همکاری و تصمیمگیری مؤثر خواهد شد. خاطرم هست که وقتی برای اولین بار در موقعیت شغلی منابع انسانی در شرکت دیجیاکسپرس مشغول به کار شدم، حس مشابهی را تجربه کردم. زمانی که با تعداد زیادی از مهندسان فارغالتحصیل دانشگاههای شریف و امیرکبیر احاطه شده بودم.
با این حال، یکی از کارهای ضروری برای مدیران محصول، از بین بردن این فاصله است. دانشمندان داده و دیگر متخصصان، دارای بینشهای ارزشمندی هستند که میتوانند تأثیر قابلتوجهی بر محصول بگذارند. برقراری ارتباط با این همکاران، حتی بهصورت غیررسمی، میتواند به پر کردن فاصلهها و ایجاد ارتباطات قویتر کمک کرده و محیطی همکاریمحور ایجاد کند.
واقعا کنجکاو باشید
یکی از مهمترین ویژگیهای مدیر محصول موفق، کنجکاوی است. علاقهٔ واقعی به کار دیگران امری حیاتی است، چه در همکاری با توسعهدهندگان، چه با ذینفعان یا دانشمندان داده. ابراز کنجکاوی درباره کار دیگران میتواند به سادگی راهی قدرتمند برای ایجاد اعتماد و تقویت روابط کاری باشد. خاطرم هست یک شب تا دیروقت در دفتر حضور داشتیم و عضو جدید تیم مهندسی ما به همراه مدیر مهندسی دیجیاکسپرس گرم یک صحبت فنی درمورد انتقال زیرساخت دیجیکالا به دیجیاکسپرس بودند و درمورد مایکروسرویسها صحبت میکردند، که یکباره من وسط صحبت از آنها پرسیدم: «مگر تفاوت ماکروسرویس با مونولتیک، در فلان چیز نیست؟!» این سوال به یک مکالمهی یک ساعته تبدیل شد، که رابطه من با مهندس تازه وارد را به شکل چشمگیری تغییر داد. (این نکته را نیز خاطرنشان میشوم که وقتی افراد وارد سازمان میشوند، زیاد به منابع انسانی خوشبین نیستند.)
در ادامه به سه روش کنجکاوی کردن که میتواند تأثیر قابلتوجهی بر کار مدیر محصول بگذارد، اشاره میکنیم.
درک مهارتهای سخت در زمینه آنها
مدیران محصول نیازی ندارند که به کارشناسانی در تحلیل داده برنامهنویسی تبدیل شوند تا مؤثر باشند. آنها میتوانند با نشان دادن علاقه و پرسیدن سؤال درباره این حوزهها میتوانند زمینهای که این مهارتهای سخت مدیریت محصول در آنها بهکار میروند، را بهتر درک کنند. این امر همچنین، به تصمیمگیری بهتر و ایجاد روابطی قویتر با کارشناسان این حوزهها منجر خواهد شد. برای اطلاعات بیشتر به مهارتهای سخت مورد نیاز مدیر محصول رجوع کنید.
ایجاد روابط پیش از نیاز به آنها
سلام گرگ بیطمع نیست! ارتباط برقرار کردن با همکارانتان، فقط زمانهایی که به چیزی نیاز دارید، ممکن است منجر به عدم اشتیاق به همکاری شود. زمانی که قبل از نیاز به حمایت، برای ایجاد رابطهها وقت گذاشته میشود، حس خوبی شکل میگیرد و این اطمینان را به وجود میآورد که این روابط در زمانهای چالشبرانگیز هم تداوم خواهند داشت. با توجه به اینکه مدیر محصول عمدتا قدرت سازمانی بر روی افراد ندارد و براساس نفوذ اجتماعی و قدرت اقناعسازی تصمیمسازی میکند، لازم است که بذرهای اعتماد در تیم کاشته شود.

گسترش شبکه اعتماد
هر فردی که با او ارتباط برقرار میکنیم، شبکهای از همکاران مورد اعتماد خود را دارد. گسترش این شبکه فراتر از تیم مستقیم، شبکهای از افراد حامی ایجاد میکند که میتواند به فرصتها و بینشهایی غیرمنتظره منجر شود. کنجکاوی به ما کمک میکند تا از تخصص جمعی سازمان بهره ببریم.
پرورش ذهنیت رشد
کنجکاوی و ذهنیت رشد با هم ارتباط نزدیکی دارند. ذهنیت رشد یعنی نگاه به چالشها و ناکامیها بهعنوان فرصتهای یادگیری و نه شکست.. برای مدیران محصول، این موضوع اهمیت زیادی دارد، چرا که شکست بخشی جداییناپذیر از توسعه و رشد محصول است. همیشه مهارتهای جدیدی وجود دارد که در مسیر کار باید آموخته شوند و چالشهای غیرمنتظرهای نیز بهوجود خواهند آمد. دیدن چالشهای مدیر محصول بهعنوان فرصتهای یادگیری، به رشد شخصی و حرفهای مدیر محصول کمک زیادی میکنند.
برای مثال، زمانی که پروژهای توسط تیم حقوقی رد میشود، بهجای احساس ناامیدی یا سرزنش، بهتر است با برقراری ارتباط موثر، تلاش کنیم دلایل آن را درک کرده و با همکاری یکدیگر به راهحل دست یابیم. این رویکرد میتواند به نتایج موفقیتآمیزی منجر شده و فرآیند پروژههای آینده را بهبود بخشد.
استقبال از پذیرش اشتباه
یکی از بزرگترین داراییهاییک مدیر محصول، آمادگی برای اشتباه کردن است. در جلسات یا بحثها، باز بودن نسبت به ایدهها و جهتهای جدید که حتی شاید از برنامه اصلی بهتر باشند، بسیار مهم است. این آمادگی برای تغییر مسیر بر اساس دادههای جدید، نشاندهنده تعهد به اهداف مشترک سازمان، فراتر از غرور شخصی است. همانطور که تد لاسو میگوید «کنجکاوی بهجای قضاوتگری» به ما کمک میکند تا نگاه دقیقتری به مسائل داشته باشیم و از افتادن در دام نتایج اشتباه بهخاطر پیشداوریهای خودمان جلوگیری کنیم.
دوری از واکنش تدافعی
در مقابل کنجکاوی، حالت تدافعی قرار دارد که میتواند به روابط همکاری آسیب بزند. زمانی که فردی رویکرد تدافعی دارد، فرصتهای یادگیری از بین رفته و روابط آسیب میبیند. در عوض، داشتن ذهنیتی که به جای بحث بر سر درست و غلط، گزینههای مختلف و آثار و نتایج آنها را بررسی میکند، میتواند به حفظ ارتباط باز کمک کند. مکث کردن و فکر شده پاسخ دادن به جای واکنش احساسی، میتواند موقعیتهای بالقوه تنشزا را به موقعیتهای سازنده تبدیل کند.

ترویج کنجکاوی در تیم
کنجکاوی علاوه بر مفید بودن، مسری هم است.. با الگوسازی کنجکاوی برای اعضای تیم، افراد به بازتر بودن و همکاری بیشتر تشویق میشوند.ایجاد فرصت یادگیری از یکدیگر برای اعضای تیم،، به ایجاد فرهنگ یادگیری و ارتباط کمک میکند. روزهای کنار هم بودن میانکارکردی، که در آن اعضای تیم میتوانند اصطلاحا در سایه همکارانشان قرار بگیرند مهارتهای جدید یاد بگیرند، و روزهای دمو که تیمها کار خود را به سازمان ارائه میدهند، نمونههایی از ابتکاراتی هستند که میتوانند فرهنگ کنجکاوی را ترویج کنند.
نتیجهگیری
برقراری ارتباط: ابتکار عمل برای ارتباط با همکاران خارج از تیم را بهدست بگیرید. یک صحبت و ابراز کنجکاوی ساده میتواند بسیار مؤثر باشد.
اتخاذ ذهنیت رشد: چالشها را بهعنوان فرصتهای یادگیری بپذیرید. باز بودن به اشتباه کردن و تمرکز بر تصویر بزرگتر را تمرین کنید.
دوری از واکنش تدافعی : ارائه گزینهها، گوش دادن فعال و جلوگیری از واکنشهای فوری دفاعی را تمرین کنید.
پرورش فرهنگ کنجکاوی: اعضای تیم را به یادگیری از یکدیگر، ارائه کارهایشان و به اشتراکگذاری دانش در بین تیمهای مختلف تشویق کنید.
کنجکاوی ابزاری قدرتمند برای مدیران محصول است. این ابزار پلهای ارتباطی میسازد، همکاری را تقویت میکند و به حل چالشهای پیچیده کمک میکند. پذیرش کنجکاوی میتواند نه تنها مسیر شغلی فردی، بلکه کل سازمان را متحول کند.